۱۳۸۸/۶/۱۴

سبزها به «قانون اساسي نوين» بيانديشند! نظام رفتني است! قانون اساسي نوين, براي همه ايرانيان!


بيانيه ديروز ميرحسين موسوي را حتما" بخوانيد و هوشمندي او را از خلال كلماتش دريابيد. امروزه نسل نوين و خيزش نوين و انرژي نويني بنام جنبش سبز شكل گرفته كه شبيه هيچ رخداد ديگري نيست بجز خودش. براي ادامه اين جنبش، بايد هوشمند و اميدوار و زيرك بود كه اهالي و سران جنبش سبز مانند «ميرحسين كروبي» و خاتمي عزيز هستند. امروزه احيا و تكرار «بخشهايي» از قانون اساسي و تكرار دوران «دوران امام» كه در بيانيه هاي مهندس موسوي يا آقايان كروبي و خاتمي بر آن تأكيد مي شود، نه «منطقي و مفيد» است، و نه «ممكن و شدني» است! قبلا" اصلاح طلبان بدليل اخلاص و صميميتشان، گاهي اصرار غيرلازمي داشتند بر اينكه پايبنديشان را به«آرمانهاي امام» و ارزشهاي انقلاب سال ٥٧ به «غاصبان امام و ج.ا» اثبات نمايند و گاهي اصرارشان بر بي عيب بودن و درخشندگي دوران امام، باعث مي شد جنگهاي غيرلازمي در ميان بدنه هفتاد ميليوني مخالفان نطام فعلي دربگيرد. در حالي كه معناي بيانيه ديروز مهندس موسوي اين است كه در گيرودار «به گروگان گرفته شدن ملت ايران» اولويت اساسي با اتحاد فراگير تمام ملت گروگان، براي رهايي است. وقت تنگ است و «سلول هاي» جامعه ايرانيان بايد احيا شوند و به روشنگري ساير اقشار ناآگاه پيراموني همت كنند كه جنبش سبز بدنبال چيست؟ معناي مستتر بيانيه ميرحسين، دوري گزيني از بحثهاي اختلاف افكنانه و اصرار بر همدلي ايرانيان داخل و خارج براي يك هدف بزرگتر است.به عبارتي در اين گيرودار گروگانگيري ملت، كسي نمي تواند و لازم نيست اثبات كنيم دوران آيت الله خميني، عالي و بي نقص بوده، يا برعكس ثابت نماييم آن دوران كاملا" پر اشتباه و ظالمانه بود. و حالا هم زمان چنان جنگ بي حاصلي نيست. ما امروزه با نظامي نامشروع و جنايتكار مواجهيم و بايد به سرنگوني كامل(و نه رفرم و اصلاح!) آن همت كنيم. و از حالا،سر فرصت، به فكر طراحي يك «ساختمان متمدن» براي جامعه بعد از اين باشيم و در طراحي ابعاد و اتاقهاي آن، خطاهاي قبل از اين را تكرار نكنيم و براي «تمام ايرانيان» اتاق بسازيم. پس بحثهاي انحرافي بي معناست. كودتاي ٢٣ خرداد، همه آنچه را كه نامش «جمهوري اسلامي ايران» بود «ختم» كرد و رسما" به جمهوريت و اسلاميت و ايرانيت نظام سي ساله پايان داد. ولي فقيه قدرت طلب و سپاهيان خونريز همدستش، با «مخلوط و معجوني» از شعارهاي فريبنده و زيباي ديني و سياسي، توانستند اين كودتا را براي مردم روستاها، بسيجيان ساده دل و بدنه ناآگاه جامعه توجيه كنند و حتي برخي از بسيجيان را براي سركوب معترضان و مردم قانع و تهييج نمايند.نظام با توسل زيركانه به «سرند و گزينش» ارزشها و امام و قانون پرداختند تا نزد همان جمعيت ناآگاه و سنتي، به اين كودتاي سياه، نام «نجات نظام از انقلاب مخملي!» بدهند و به قصد شوم خود نائل آيند و با «مصادره امام و انقلاب٥٧»،نخست وزير معتمد امام را ضدانقلاب و عامل اسرائيل جلوه دهند و موسوي و كروبي و هاشمي و خاتمي و بقيه سابقه داران انقلاب و ياران نزديك امام را به راحتي قرباني كنند. اما مطالبات ملت از تمديد انتخابات بالاتر رفت و اكنون مطالبات برحق ملت، قانون اساسي متناقض فعلي را هم درنورديده است و به احياي اصول خوب و معطل مانده آن در نظام كنوني هيچ اميدي ندارند. پس اصرار بر احياي قانوني كه «سرند و غربال شدني» است و حاصلش كودتاي اخير بود، اصرار بي ثمري است كه انرژي جنبش را صرف بحثهاي وقت گير مي كند. عده زيادي، مشكلات نظام فاسد امروز را حاصل قانون متناقض جمهوري اسلامي مي دانند كه جمهوريت را گرفتار دور باطل كرده است.الان مهم اين است كه اين نظام كودتاچي اثبات كرده، بخشهاي زيادي از قانون اساسي ج.ا، در تضاد با خواسته هاي برحق ملت است و اين جاي كتمان ندارد. دولتمرد شدن يك ولي فقيه(!) جز «فساد ديني و بيداد دولتي» موجود، نتيجه اي ببار نمي آورد. بنابراين اهالي جنبش سبز، به برپاسازي يك «نظام قانوني نوين» اميد بسته اند كه از تناقضها و اشتباهات و ظلمهاي «تمام اين سي سال اخير» تهي باشد. قانوني نوين كه «چتر فراگيري براي تمام ايرانيان» باشد از هر مرام و مذهب و تبار و جنس و قومي. قانوني براساس «نيازهاي امروز و پيش نيازهاي فردا»؛ كه از خطاهاي عمدي يا غيرعمدي كه در تمام سي سال گذشته رخ داده و نهايتا"وضع فاجعه آميز امروز را رقم زده و يك اقليت را سوار برسرنوشت اكثريت ملت كرده، عبرت بگيرد و «طرحي نو دراندازد». رمز موفقيت جنبش، حفظ و گسترش وحدت است. ما در اين جنبش،به «عضوگيري از تمام ايرانيان» براي مشاركت در براندازي نظام نيازمنديم. همزمان نيازمنديم به نگارش و تدوين يك «قانون اساسي همه گير» براي حفظ كرامت و آزادي و حقوق «تمام ايرانيان». پس از بحثهاي انحرافي،وقتگير بپرهيزيم. وحدت و يكدلي تمام ايرانيان و هموطنان، رمز پيروزي ملت ما بر «گروه گروگانگيرها»ست. هيچ چيزي براي چند نفري كه مسافران يك هواپيما را به گروگان گرفته اند، لذتبخش تر از اختلاف بين مسافران و مشاجره ميان گروگانها نيست. با يكدلي و وحدتمان، داغ آن لذت را بر دل گروگانگيرها مي گذاريم و به تدوين قانون اساسي نوين مشغول مي شويم. چون اين نظام رفتني است.به اين حرف اعتماد كنيد.
بابک داد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر